وظیفه اصلی تامین اجتماعی حمایت از کارگرانی است که نزدیک به یکسوم حقوق خود را به صندوقهای این سازمان پرداخت میکنند تا در آینده بهخصوص در زمان بازنشستگی بتوانند از این ذخایر در حوزههایی مانند مستمری، حقوق بازنشستگی، درمان و ... استفاده کنند. علت اصلی تشکیل چنین سازمانی این بود که با مشارکت نمایندگان کارگران، دولت و کارفرماها، فضای کار و کارگری ایران را ایمن کند ولی هرچه به جلو میرویم، دولت به دولت نقش سازمان تامین اجتماعی با باورها و اهداف جامعه کارگری ایران فاصله زیادی میگیرد تا این سازمان که وظایف مروبط به رفاه بین نسلی را بر عهده دارد نتواند خواستههای طیف تحت پوشش خود را که بنا به تعبیری اکثریت جامعه را در بر میگیرد، بر آورده کند.
در سالهای اخیر که دولتها بیشترین دخالتها را در حوزه تامین اجتماعی انجام دادند به اعتماد مردم لطمه بسیاری وارد شده است و همین موجب شده تا برخی بر این موضوع تاکید کنند که مسیر تامین اجتماعی تغییر کرده است و بهجای برنامهریزی برای نسلهای آینده و تحت پوشش قرار دادن کارگران و مستمری بگیران کنونی، بهصندوق حمایتی دولتها تبدیل شده است و هرجا که کمبود بودجه وجود داشته باشد از ذخایر کارگران برای پوشش دادنش استفاده میکنند. از سوی دیگر در وضعیت تحریم مشاهده کردیم که مسوولان این سازمان که وظیفه حمایت از اقشار کارگران را برعهده دارند بهجای اینکه در کنار کارگران قدم بزنند با واردات کالاهای لوکس و لاکچری واکنشهای منفی بسیاری را متوجه خود کردند و همه اینها به اعتماد جمعیت زیاد تحت پوشش ضربه وارد کرد و منتقدانی را که معتقدند تامین اجتماعی دیگر وظایف سابق خود را انجام نمیدهد را چند قدم جلوتر آورد.
در مورد دستبردهایی که به ذخایر کارگران زدهاند باید از کلمه «غارت اموال کارگران در پوششهای مختلف» استفاده کنیم در هرجایی که نیاز ببینند بدون هیچ مسیر مشخصی برداشتهایی را از صندوقهای تامین اجتماعی دارند.
سهیلا جلودارزاده، نماینده اداوار مجلس شورای اسلامی و عضو پیشین فراکسیون کارگری مجلس با انتقاد از روند فعالیت تامین اجتماعی معتقد است که «تامین اجتماعی غیر مستقیم غارت شده است و کارگران بیم آن را دارند که در آینده نزدیک ذخایرشان به باد برود.»
این نماینده سابق مجلس در این مورد به خبرنگار فراز میگوید: «تامین اجتماعی قرار است در مواقعی که یک کارگر توان کار کردن و کسب درآمد نداشته باشد با برنامهریزیهایی که انجام میدهد بهعنوان چتر حمایتی او وارد میدان بشود ولی اینکه بخواهیم عملکرد این سازمان در ادوار مختلف را ارزیابی کنیم باید بگوییم که با فراز و نشیب فراوانی همراه بوده است. در اوایل انقلاب ۵۷ که جو محرومیتزدایی بر کشور حاکم بود میبینیم که عملکرد بسیار درخشانی را داشته است و ۳جانبهگرایی(دولت،کارگرو کارفرما) به خوبی در کنار هم مشکلات را بر طرف میکردند ولی هرچه به جلو آمدیم پَستی و بلندیهای بسیاری را مشاهده کردیم. یکی از مشکلات اصلی این سازمان همسو بودن آن با سیاستهای دولتها است که متضاد با اهداف سازمان تامین اجتماعی است.»
جلودارزاده در مورد سلطه دولت بر سازمان تامین اجتماعی ادامه میدهد: «هرچه برخی از فعالان حوزه تامین اجتماعی و برخی نمایندگان مجلس تلاش کردند تا از دولتی شدن این سازمان جلوگیری کنند متاسفانه نتوانستند و حالا با ابراز تاسف باید بگوییم که نگاه دولتها به این سازمان مانند یک وزارتخانه است. آن هم وزارتخانهای که ذخایر ارزی و ریالی فراوانی را در اختیار دارد. یک زمانی بود که شعار میدادیم تامین اجتماعی نباید به حیاط خلوت و صندوق پسانداز دولتها تبدیل بشود ولی حالا به دنبال راهکاری هستیم که این سازمان را از زیر سلطه دولت بیرون بیاوریم.»
او با اشاره به دستبردهایی که به ذخایر این سازمان زده شده است اضافه میکند: «در مورد دستبردهایی که به ذخایر کارگران زدهاند باید از کلمه «غارت اموال کارگران در پوششهای مختلف» استفاده کنیم در هرجایی که نیاز ببینند بدون هیچ مسیر مشخصی برداشتهایی را از صندوقهای تامین اجتماعی دارند. از پرداخت مطالبات سرمربی تیم ملی فوتبال گرفته تا واردات گوشیهای لاکچری و ... . با برداشت مبالغ چشمگیر خود را بدهکار تامین اجتماعی میکنند و در ادامه برای همپوشانی این بدهیها کارخانهها و مراکز ورشکسته دولتی را به سازمان واگذار میکنند تا مشکلی دیگر به مشکلات سازمان اضافه شود. در سویی دیگر بهدلیل تورم و پایین آمدن ارزش پول ملی فعالیتهایی که برای بهبود وضعیت تحت پوششهای سازمان انجام داده بودند هم از بین میرود.»
جلودارزاده در پاسخ به این سوال که آیا سهمهای کارگران، کارفرماها و دولت در تامین اجتماعی برای تصمیمگیری به درستی تقسیم شده است یا خیر، میگوید: «دولت بهعنوان بزرگترین کارفرما در ایران تا جایی پیش رفته است که اعضای هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی را خودش انتخاب میکند. با این شرایط کارگران و کارفرماها سهم کمتری در تصمیمگیری مسایل رایج سازمان دارند. کارگران و کارفرماها در حال حاضر نقش مشخصی در سازمان ندارند و همین موضوع باعث شده است تا بخواهند حفاظت از منافع تامین اجتماعی به خودشان باز گردد تا بتوانند احساس امنیت بیشتری بکنند. شرکای اجتماعی سازمان میخواهند در چینش هیات مدیره تغییراتی به وجود بیاید تا آنها بتوانند در مسایل مربوطه دخالت داشته باشند و در ادامه بتوانند جوابگوی سوالات تحتپوششهای تامین اجتماعی باشند. در این مورد مشکلات زیادی داریم که نیاز اظطراری برای اصلاح آن احساس میشود. فراموش نکنید که سهجانبهگرایی تنها راه حل داشتن یک تامین اجتماعی با قدرت است.»
عضو تشکیلات خانه کار در مورد اینکه دولت آینده در انتخاب مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی و وزیر کار چه مواردی را باید در نظر بگیرد اضافه میکند: «با دولت آینده دیالوگی ندارم ولی نگرانی ما از این است تا شرایط بدتر از زمانی شود که «سعید مرتضوی» بهعنوان رییس سازمان تامین اجتماعی معرفی شوند. سازمان تامین اجتماعی فردی را در حد یک رییس جمهور مقتدر میخواهد تا در مقابل دستدرازیها و زیاده خواهیها ایستادگی کند همینطور در وزارت کار هم همین نگرانیها وجود دارد. باتوجه به اینکه در حال حاضر فرد متخصص در حوزه کارگری و تامین اجتماعی در مجلس نیست بهنظر بنده در دولت آینده در این بخش چالشهای بسیاری را به همراه خواهیم داشت. از مهمترین مواردی که باید به آن دقت شود شفافیت در امور مالی سازمان است که حلقه مفقوده این روزها نامیده میشود.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟